بررسی تاثیر نقش نظارتی ذیحسابان بر عملکرد دستگاههای اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری

کلیه سیستمها اعم از دانشگاهها ، انجمن ها ، سازمانهای دولتی ، موسسات ، نهادها و تیم ها دارای سه مشخصه مشترک می باشد. اول آنکه دارای مقاصد مشخصی هستند که به صورت مجموعه ای از مأموریتها ، برنامه ها و اهداف بیان می شوند. دوم آنکه از آحاد انسان شکل یافته اند و در نهایت آنکه همه سازمانها ساختار منظمی را جهت تنظیم وتجدید رفتار اعضایشان ایجاد می نمایند. مانند مقررات و قوانین ، تعیین حدود تصمیم گیری و اختیار سرپرستان ، نوشتن کامل شرح شغل و آنچه که اعضاء باید انجام دهند. مدیریت نیز در فرهنگ” وبستر” عمل یا هنر سرو سامان دادن ، هدایت کردن یا نظارت کردن چیزی مانند کسب و کار بویژه وظیفه ی اجرایی ، برنامه ریزی ، هماهنگ کردن ، سازماندهی ، هدایت کردن ، کنترل کردن ونظارت هر پروژه یا فعالیت صنعتی یا کسب و کار همراه با مسئولیت دستیابی به نتایج و بهره گیری عقلایی از وسیله ها برای تحقق یک هدف توصیف شده است وهمچنین اداره امور در فرهنگ واژگان آکسفورد به معنای اداره کردن با مفهوم مدیریت امور یا اداره امور و عملیات یا هدایت و نظارت بر اجراها آمده است. تدوین بودجه که بعنوان شاهرگ حیاتی هر دولت است شامل تمامی فعالیتهای مالی دولت در یکسال مالی بوده و آیینه تمام نمای برنامه ها و فعالیت های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی دولت در آینده است. بدین ترتیب که بودجه نقش بسیار مهمی در توسعه و پیشرفت اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی جوامع داشته و از ابزار دستیابی به اهداف مورد نظر می باشد. برنامه مالی دولتها مهمترین بخش مدیریت مالی یا مرکز فعالیت بروکراسی است و با توجه به اینکه کلیه اقدامات دولت جهت برآوردن نیاز جامعه از طریق اجرای صحیح بودجه می باشد لذا وجود کنترل های مالی ، اداری وفنی و نظارت بر اجرای فعالیت های سازمانها ، مطابق با بودجه مصوب ، از مهمترین وظایف دولت است. به خصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته که نظام دیوان سالاری حاکم است وجود یک سیستم نظارتی کارا و قوی نشان از مدیریت صحیح جامعه خواهد داشت.